کد مطلب:33465 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

امیر کلام بودن











از نكته های بسیار جالب این است كه امیرالمومنین (ع) تقریبا تا پیش از رسیدن به خلافت (كه در واقع سالهای پایانی عمر ایشان بود) سخنرانی نمی كردند. ما هیچ كلام، خطبه، نامه، یا سخن كوتاه و بلندی از امیرالمومنین (ع) نداریم كه در زمان حیات پیامبر (ص) ایراد شده باشد. ایشان نه در زمان حیات پیامبر و نه حتی تا پیش از رسیدن به خلافت سخنرانی و خطبه ایراد نكرده بودند. اگر هم كلماتی از ایشان رسیده كه مربوط به آن دوران است، بسیار اندك می باشد. بیشتر سخنان امیرالمومنین (ع) مربوط به همان پنج سال پایان عمر ایشان است. و این نكته بسیار قابل تامل است كه مردی این چنین سخنور و مسلط بر كلام و به تعبیر خود ایشان «امیر كلام»[1]، در طول این همه سال دم در كشیده و سخن نگفته و این استعداد فوق العاده و خدا داد را بروز نداده است، اما ناگهان و به وقت ضرورت این آتشفشان را در جوش و خروش آورده و آن همه سخنان شنیدنی و گوهرهای مكنون را بیرون ریخته است. سخنان امیرالمومنین (ع) بخوبی معلوم می دارند كه چه اقیانوسی در آن بدن خاكی كوچك پنهان شده بود. ایشان همانطور كه گذشت از خود این گونه تعبیر كرده اند:

و انا لامراء الكلام[2].

ما امیران كلامیم

و كلام تحت سلطه ی ماست. اكنون در می یابیم كه این عبارت امیرالمومنین (ع)

[صفحه 33]

دو معنا دارد: نخست همان معنای ظاهری كلام است یعنی كه ما سخنوریم و سخن در دست ما مانند موم است. این معنا الحق درست می باشد. دوم آنكه ما نه فقط سخنوریم، بلكه سخن نیز بر ما چیره نیست. یعنی علی رغم آنكه سخنان زیادی برای گفتن داریم، ولی می توانیم صبوری ورزیم و سخن نگوییم. این مقام دوم البته بسی بلندتر از آن مقام نخستین است. سخنورانی هستند كه سخن برای گفتن دارند، اما از یك جهت سخن بر ایشان چیره است: هنر سكوت كردن را ندارند و نیاموخته اند كه سخن را در جای خود بیان كنند. امیر كلام هستند، اما كلام هم امیر آنهاست. امام علی (ع) به معنی دقیق كلمه و به هر دو معنا «امیر كلام» بود. هم در سخنوری فصیح و بلیغ و زبر دست بود و هم هنر سكوت را می دانست. او سالهای سال علی رغم سخنان بسیار زیادی كه داشت، ساكت نشست و دم فرو بست و سخن نگفت:

فصبرت و فی العین فذی و فی الحلق شجا اری تراثی نهبا

(نهج البلاغه، خطبه ی شقشقیه)

سخن نمی گفتم و شكیبایی پیشه كرده بودم، در حالی كه در چشم من خار بود و در گلویم استخوان. با اینهمه دم برنمی آوردم.

این تعبیر «انا لامراء الكلام» در باب اهل بیت و ائمه اطهار علیهم السلام نیز هست. ائمه ما، از پیامبر (ص) تا دیگر اوصیاء، همه امراء كلام بوده اند. امیرالمومنین (ع) درباره ی همین بزرگان است كه می فرماید:

ان نطقوا صدقوا و ان صمتوا لم یسبقوا (نهج البلاغه، خطبه ی 154)

اینان اگر بگویند، راست می گویند و اگر هم ساكت بنشینند، كسی آنان را ساكت نكرده است.

یعنی سكوتشان به آن دلیل نیست كه دیگری بر آنها سبقت گرفته است، یا كسی نمی گذارد در حضور وی سخن بگویند و لذا سكوت پیشه كرده اند. بلكه ایشان خود دم برنمی آورند و اگر هم سخنی بگویند جز به حق نمی گویند. در سخن آنان، گزافه گویی، مبالغه و باطل راه ندارد.

[صفحه 34]


صفحه 33، 34.








    1. نهج البلاغه، خطبه ی 233.
    2. نهج البلاغه، خطبه ی 233.